وبسایت : http://www.saqlainfoundation.org ایمیل : info@saqlainfoundation.org آدرس: ایران، قم المقدسہ، نیروگاہ (توحید) اول جواد الآئمہ ، ۱۸ متری قدس ، کوچہ ۱۰ ، فرعی ۱ (فرعی شھید مصطفی خمینی) ، پلاک ۱۰۶ |
|||
شماره کتاب: | 1060 | ||
نام کتاب: | شرح الاصول الخمسة |
||
مصنف: | القاضی عبدالجبار الهمدانی الاسدآبادی ؛ تحقیق : احمد بن الحسین بن ابی هاشم | ||
موضوع: | رجال | ||
شماره استاندارد بین المللی کتاب
(ISBN): |
|||
تعداد جلد: | 1 | ||
شماره قفسه: | |||
تعریف کتاب: | شرح الأصول الخمسة قاضى عبدالجبار، تألیف قاضى عبدالجبار در منابع تراجم و كتاب شناسى گاه به اسم «الاصول» و گاه به اسم «الاصول الخمسة» و گاه به اسم «شرح الاصول الخمسة» معرفى شده است. در مورد علت تسميه كتاب قاضى عبدالجبار به شرح الاصول الخمسة احتمالاتى ذكر شده است: 1. اين كتاب شرح و تكمله كتاب ابوعلى بن خلاد در توضيح اصول خمسه مىباشد. اين نظريه را عبدالكريم عثمان در مقدمه شرح الاصول الخمسة تقويت مىكند. قاضى عبدالجبار گرچه از شاگردان ابن خلاد مىباشد و از كتابى به نام الاصول گزارش شده است. المنية و الامل در ترجمه او مىگويد: فمنهم (معتزله طبقه دهم) ابوعلى بن خلاد صاحب كتاب الاصول؛ اما از محتواى كتاب ابن خلاد كسى گزارشى نداده است و نسخهاى از آن سراغ نداريم تا بتوان شرح الاصول الخمسه قاضى را با آن تطبيق نمود. 2. كتاب شرح الاصول الخمسة شرح كتاب الاصول الخمسة عالم زيدى قاسم بن ابراهيم رسى است. اين نظريه را فواد سزگين در تاريخ التراث العربى ارائه نموده است. از قاسم رسى رسائل متعددى بر جاى مانده است كه در مجموعه «كتب و رسائل القاسم بن ابراهيم الرسى» به چاپ رسيده است. در اين مجموعه چند رساله با نام «العدل و التوحيد» وجود دارد كه از حيث موضوعات مورد بحث (اصول خمسه) با كتاب شرح الاصول الخمسة قاضى عبدالجبار هماهنگى دارند و اما رسالهاى كه سزگين اعتقاد دارد، قاضى آن را شرح نموده است، رسالهاى است كوچك با نام الاصول الخمسة، اين رساله گرچه از جهت نام با كتاب عبدالجبار تطابق دارد؛ اما از جهت محتوا اصل چهارم و پنجم آن با اصول خمسه قاضى هماهنگ نيست. 3. كتاب در واقع شرح اصول پنجگانه معتزلى مىباشد و ناظر بر هيچ كتابى نيست و مويد اين امر سياق نوشتار مؤلف و عدم استناد مطالب به ديگران مىباشد. و شايد همين مساله باعث شده كه از اين كتاب در بعضى منابع و نسخ به «الاصول الخمسة» ياد شده است. علاوه بر آنچه گفته شد، در سال 1998 دانشگاه كويت كتابى با عنوان «الاصول الخمسة»، تألیف قاضى عبدالجبار به چاپ رساند كه محتواى اين كتاب همان عباراتى است كه در كتاب شرح الاصول الخمسة به قاضى عبدالجبار نسبت داده شده است. با صرف نظر از اين كه نام كتاب قاضى عبدالجبار الصول الخمسة مىباشد يا شرح الاصول الخمسة و با صرف نظر از اين كه اين كتاب شرح چه كتابى است، لازم است متن كتاب شرح الاصول الخمسة كه توسط دكتر عبدالكريم عثمان چاپ كرده است و آن را به قاضى عبدالجبار نسبت داده است، بررسى كنيم تا مشخص گردد كه آيا اين كتاب مىتواند، تألیف قاضى باشد و يا نه؟ اين كتاب از يك مقدمه و پنج اصل تشكيل يافته است. مؤلف در مقدمه مباحث مربوط به نظر را مطرح مىكند. او مىگويد، اول الواجبات نظر است و مباحثى كه در اين رابطه طرح مىكند، عبارتند از: تعريف و انواع نظر، چگونگى تمييز آنها، رابطه نظر با فكر، معرفت و علم، ضرورى نبودن معرفت خداوند تبارك و تعالى، تقليدى نبودن و علت وجود آن، نظر تنها راه شناخت خداوند، پس از آن در اصل توحيد. مؤلف ابتدا صفات قدرت، حيات و علم را به اجمال بيان كرده، آنگاه به بيان تفصيلى آنها مىپردازد. او اثبات مىكند كه خداوند جسم نيست و به شبهاتى كه وارد شده، جواب مىدهد و اثبات مىكند كه خداوند قابل رؤيت نيست و براى او ثانى متصور نمىباشد. در ادامه به شبهات نصارى و كلابيه جواب مىدهد. مؤلف در اصل دوم، ابتدا حقيقت عدل را بيان مىكند و اثبات مىكند كه خداوند بر فصل قبيح قدرت دارد. سپس مباحثى حول خلق افعال بيان مىكندكه عبارت است از ردى بر مجبره، غير مخلوق بودن افعال بندگان كه با ادله عقلى و نقلى اين مساله را اثبات مىكند. او در ادامه از كسب و حقيقت آن، قدرت و رابطه آن با تفويض، آلام، اعواض، تكليف و لطف كه از مباحث عدالت مىباشند، سخن مىگويد. سپس بحثى از كلام خداوند به ميان مىآورد و بحث مىكند از كيفيت كلام خداوند و حقيقت آن و اثبات مىكند، حادث بودن كلام الهى را و در ادامه مباحث مربوط به نبوت را مطرح مىكند. مباحثى؛ همچون معجزات، لطف بودن بعثت، صفات رسول، نسخ، بداء، معجزات پيامبر اكرم(ص) و قرآن. در اصل سوم، مؤلف مباحث مربوط به معاد را بيان مىكند. مباحثى نظير: احباط و تكفير، خلود فساق در آتش و شهادت. در اصل چهارم كه به منزلة بين المنزلتين پرداخته است، مراد اعتقادى است كه معتزله در مقابل مرجئه و خوارج دارند. مرجئه قائلند كه صاحب گناه كبيره و فاسق مومن است و خوارج اعتقاد دارند كه فاسق كافر است. معتزله قائل شدهاند كه فاسق نه كافر است و نه مومن، بلكه از منزلتى بين اين دو برخوردار است. مؤلف در اين اصل ادله خوارج بر كفر فاسق و ادله مرجئه بر ايمان فاسق را بيان كرده و آنها را ابطال مىكند. او قائل است، گرچه فاسق كافر نيست؛ اما در آتش عذاب الهى سوزانده خواهد شد. در اصل پنجم كه آخرين بخش كتاب است، مؤلف اقسام امر به معروف و نهى از منكر را بيان مىكند. در ادامه از توبه سخن گفته و مباحث مربوط به امامت را بيان مى نمايد كه عبارتند از: حقيقت امامت، علت نياز به امام، ملاكهاى امامت، تعيين مصاديق امامت، خلو زمان از امام و مباحث مربوط به قضا و قدر، آجال و اجل، وقت، ارزاق، اسعار و توبه را در پايان كتاب بيان مىكند. شرح الاصول الخمسة از منابع كلام زيدى مىباشد، گرچه متكلمين زيدى قايل به عدل بوده و در بخشى از اصول با معتزله هم راى مىباشند؛ اما در برخى اصول نيز همچون مساله امامت و منزلة بين المنزلتين از آنها ممتاز هستند، چنانكه در اين كتاب به آنها اشاره شده است. از اين رو اگر كسى اعتزال را به معناى عام آن - يعنى قايلين به عدل و عقل گرايان - گرفت مىتواند از آثار زيديه و بخشى از شيعيان امامى - همچون آثار سيد مرتضى- به عنوان آثار معتزله استناد كند؛ اما اگر مراد از معتزله فرقه خاص از فرق كلامى اهل سنت باشد، ديگر نمىتوان كتاب شرح الاصول الخمسه و كتابهاى مشابه آن را از منابع معتزله به حساب آورد. |