وبسایت : http://www.saqlainfoundation.org ایمیل : info@saqlainfoundation.org آدرس: ایران، قم المقدسہ، نیروگاہ (توحید) اول جواد الآئمہ ، ۱۸ متری قدس ، کوچہ ۱۰ ، فرعی ۱ (فرعی شھید مصطفی خمینی) ، پلاک ۱۰۶ |
|||
شماره کتاب: | 1204 | ||
نام کتاب: | الصحابة بین العدالة و العصمة |
||
مصنف: | الشیخ محمد السند | ||
موضوع: | امامت BP223 | ||
شماره استاندارد بین المللی کتاب
(ISBN): |
964-8166-27-7 | ||
تعداد جلد: | 1 | ||
شماره قفسه: | I-16-3-10 | ||
تعریف کتاب: | الصحابة بين العدالة و العصمة، به زبان عربى در سه جهت عقلى و نقلى و تاريخى به وسيله شيخ محمد سند تأليف گرديده، تا ابهامات و اشكالات بحث عدالت صحابه را توضيح دهد. به بيان مدوّن اين اثر در مقدمه، اين كتاب به شكل جديد و دقيق به تحليل و بررسى نظريه " عدالت صحابه " و آثار مترتبه آن در نگاههاى مختلف مىپردازد، اين كتاب اشراف و احاطه كافى و تامى را در مباحث آشكار و پنهان اين نظريه دارد. در اين كتاب سعى شده تا از ابتداى تولد نظريه عدالت صحابه، با كنكاش دقيق در سخنان فرق اسلامى، سرّ تبلور و رشد آن و آثار مترتبه بر آن و در نهايت صحت و سقم آن را مورد تحليل و بررسى دقيق قرار دهد. مؤلف ابتدا به تبيين محور بحث و تحرير محل بحث پرداخته است. محور بحث حول نظريه عدالت صحابه است كه مورد اختلاف بين شيعه و اهل سنت است، اهل سنت همه صحابه را عادل مى دانند و شيعه با آن مخالف است. اين نظريه داراى دو ركن عدالت و صحابه است، كه بايد معناى هر يك روشن گردد تا بتوانيم به ابهامات و مشكلات آن برسيم. اين كه عدالت به چه معنا است؟ آيا مراد همان معناى ظاهرى عدالت است يا مراد عصمت صحابى از خطاست و يا مراد حجيت قول و فعل صحابه همچون مجتهد و يا همچون رواة حديث است؟ آثار مترتبه بر هر معنايى، اهميت بحث در مفهوم عدالت را روشن مىكند. از طرف ديگر بايد در خود صحابه تأمل نماييم كه آيا مراد همه صحابه كه همراه پيامبر(ص) بودند، مىباشد و يا گروه خاصى از ايشان مورد نظر است؟ و بايد ديد ملاك توثيق صحابه نزد اهل سنت چيست؟ آيا مبتنى بر ضوابط علمى و منطقى است و يا به تبع هوا و هوس و دشمنى و عداوت است؟ سه ترديد در بحث بنابراين بحث عدالت صحابه در بين سه ترديد و ابهام است كه بايد روشن گردد: ترديد در معناى عدالتى است كه به صحابه داده مىشود، از عادل بودن تا عصمت از خطاء. ديگر ترديد در مراد از صحابه است كه همه آنها يا كسانى كه با ابوبكر بيعت كردند و يا مخالفين بيعت مرادند. ترديد ديگر در معناى حجيت قول صحابى است، كه چون رواة اخبارند و يا مجتهدند و يا خود حق تشريع دارند. كثرت اختلافات از مجموع نظرات اهل سنت در عدالت صحابه اختلافات و ترديدهاى بسيارى به دست مىآيد. از نظر اهل سنت همه صحابه داراى وصف عدالت هستند؛ اما در معناى عدالت اختلاف شديدى دارند، تا جايى كه در مورد بعضى از صحابه حجيت و اعتبار و عدالت را تا مرز عصمت و مصونيت از خطا بالا مىبرند، و اين در حالى است كه اهل سنت عصمت را در نبى(ص) و انبياء عليهم السلام به طور مطلق نمىپذيرد و آن را در ابلاغ احكام لازم مىداند. در مورد حجيت سنت شيخين چنين عقيدهاى دارند و آن را مصون از خطا مىدانند و همه را مكلف به اطاعت از سنت آنان مىدانند و نوعى عصمت و امامت و حق تشريع را بر ايشان اثبات مىنمايند، و مىگويند اجتهاد اين دو مثل اجتهاد خود پيامبر(ص) است و كسى هم حق مخالفت ندارد، با اين كه هيچ نص و دليل قاطعى بر آن نيست. از سوى ديگر حجيت و اعتبار و عدالت بعض ديگر از صحابه را تا حد يك مجتهد و يا در حد يك راوى حديث كه امكان خطا در آن هست، پايين مىآورند. اين ترديدها از اهل سنت پذيرفته نيست، زيرا اگر حجيت قول و فعل صحابه به حد تفويض تشريع به آنها برسد، اين همان امامت منصوصه و معصومه است كه عهد الهى است، نيازمند دلايل صريح است. در مورد شيخين هيچ نصى در اين مورد نيست، و البته احاديثى كه در فضايل آنان مى آورند همه مخدوشاند، و مورد قبول خود صحابه نيست، چرا كه در جريان سقيفه به آنها استناد نشده است. و اگر حجيت قول و فعل صحابه را چون قول مجتهد يا راوى مىدانند كه امكان خطا و اشتباه است، چرا در مورد شيخين نمىپذيرند. به عبارت ديگر حجيت صحابه يا از باب امامت منصوصه از خدا و رسول است، كه در اين صورت با تباين و اختلاف بين ايشان ممكن نيست، هر دو منصوص به امامت باشند. يا از باب قول مجتهد است كه در اينجا هم با اختلاف و تقابل ايشان بايد به اعلم و افضل رجوع شود، و يا از باب حجيت روايات راوى است، در اين صورت لازم است صفت عدالت و وثاقت بر ايشان ثابت گردد. دلايل عدالت صحابه؛ مؤلف در اين جا به دلايل عقلى و نقلى و تاريخى مىپردازد، تفتازانى دليل عقلى عدالت همه صحابه را انتقال دين به واسطه آنان مىداند كه اگر همه آنان عادل نبودند، شريعت منتقل نمىشد و باقى نمىماند!! و اين در حالى است كه خود او حديث ثقلين را روايت كرده كه به فرموده پيامبر(ص) با تمسك به كتاب خدا و عترت پيامبر امت از گمراهى و تباهى نجات مىيابند، نه با عادل شمردن همه صحابه و توجيه فتنهها و كبائر ايشان. در نقل و نقد دلايل نقلى و تاريخى هم به اين نتيجه مىرسيم كه عدالت همه صحابه به هيچ وجه قابل اثبات نيست، بلكه دلايل عقلى و نقلى و تاريخى قطعى انحراف و فسق و كفر برخى از صحابه را اثبات مىكند. موقف حضرت زهرا و على عليهما السلام؛ در اين جا ديدگاه حضرت زهرا و على عليهما السلام در مورد صحابه بيان مىگردد كه خود از صحابى خاص و از نزديكان رسول خدا(ص) و از اهل بيت هستند. احتجاجات و دلايل و بيان عدم رضايت اين دو صحابى بزرگوار بيانگر عدم عدالت برخى از صحابه است، حتى بيانگر خروج ايشان از دين دارد، كه مستندات تاريخى آن نقل و بررسى مىگردد. موازين جرح و تعديل؛ توثيق يا عدم آن بايد بر اساس اصول و ضوابط منطقى و علمى باشد و از مهمترين آن موازين كه از كتاب و سنت بدست مىآيد. همانا مودت عترت طاهره است كه اجر رسالت پيامبر(ص) در آن قرار داده شده است، و مودت عترت پيامبر اكرم از واجبات قرآنى و روايى است، كه مورد پذيرش همه فرق اسلامى است. بنابراين محبت و عداوت با اهل بيت عليه السلام خود ضابطه قطعى در عدالت و يا عدم عدالت صحابه است، كه بايد مورد توجه قرار گيرد. توطئه بعض صحابه؛ مؤلف براى تأييد نظر خود دو جريان تاريخى را در زمان حيات رسول اكرم(ص) طرح مىكنند كه مبين وجود منافقين در بين صحابه است، كسانى كه بعد از ايمان دست به توطئه عليه پيامبر زدهاند. جريان اول توطئه كشتن پيامبر در برگشت ايشان از تبوك است كه در عقبه (گردنه) قصد رم كردن شتر پيامبر و سقوط ايشان به دره را داشتند كه خداوند به پيامبرش اطلاع مىدهد و توطئه خنثى مىشود. جريان ديگر به نيرنگ و همكارى بعض از زنان پيامبر(ص) كه نسبت به پيامبر انجام دادند، هر دو جريان در قرآن كريم آمده است و از امور قطعى است، كه از صحابه كسانى بودند كه نمىتوان عدالت را نسبت به آنان اثبات كرد. در پايان كتاب دو بحث ديگر مطرح شده، يكى در مورد وحدت و لزوم آن است، على رغم وجوب حركت به سمت وحدت در بين امت اسلامى، بايد اين وحدت در مدار صحيح و حق باشد، زيرا وحدت در مدار باطل و فسق قطعا امرى مذموم است. بنابراين بايد ابتدا حق را شناخت و اين با رأى اكثريت بما هو اكثر شناخته نمىشود، بلكه بايد با دلايل قطعى و چنگ زدن به حبل الهى كه همانا كتاب خدا و عترت پاك رسول اكرم است، به آن هدف رسيد. بحث ديگر فتوحات اسلامى است، كه مورد توجه اهل سنت قرار گرفته است، در اين جا بايد به دو سؤال مهم پاسخ داده شود: كه چرا اين فتوحات ادامه نيافتند؟ و چرا حكومت عدل اسلامى در غير از پنج سال خلافت على(ع) تا كنون محقق نشده است؟ |