وبسایت : http://www.saqlainfoundation.org ایمیل : info@saqlainfoundation.org آدرس: ایران، قم المقدسہ، نیروگاہ (توحید) اول جواد الآئمہ ، ۱۸ متری قدس ، کوچہ ۱۰ ، فرعی ۱ (فرعی شھید مصطفی خمینی) ، پلاک ۱۰۶ |
|||
شماره کتاب: | 2475 | ||
نام کتاب: | خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه |
||
مصنف: | محمد علی بن علامه وحید بهبهانی | ||
موضوع: | عرفان B275 | ||
شماره استاندارد بین المللی کتاب
(ISBN): |
|||
تعداد جلد: | 2 | ||
شماره قفسه: | |||
تعریف کتاب: | خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه کتابی است به زبان فارسی اثر محمدعلی بن وحید بهبهانی (۱۱۴۴-۱۲۱۶ق) معروف به آقامحمدعلی کرمانشاهی. این کتاب در رد بر عقاید صوفیه نوشته شده است. این کتاب که در دو جلد منتشر شده حاوی شواهد فراوانی است که به نظر نویسنده از جمله انحرافات و بدعتها از سوی صوفیه بهشمار میرود. بهبهانی در ابتدای جلد اول این کتاب با انتساب اباحهگری به صوفیه، آنان را جماعتی بیاعتنا به احکام شریعت معرفی میکند. در ادامه در بخشهای مختلف کتاب به نقد آراء برخی از بزرگان صوفیه از جمله محیالدین عربی و مولوی میپردازد. در بخشی از این کتاب محمدعلی بهبهانی صوفیه را از نگاه اهل سنت بررسی کرده و با استناد و استنباط از روایات اهل بیت(ع) و آثار برخی بزرگان همچون مقدس اردبیلی، گمراه بودن صوفیان را نتیجه میگیرد. نویسنده با اشاره به تاریخ زندگی و جامعه عصر بنیانگذار صوفیه، خاستگاه تاریخی این مشرب را عهد امویان میداند. سپس با اشاره به برخی از مبانی صوفیه ریشه آن را به نصارا (مسیحیان) و انحراف قوم بنی اسرائیل به دست سامری منتسب مینماید. مولف خیراتیه با اشاره به فهرستی از بدعتهای صوفیه، آنان را مصداق بدعتگزاران دانسته است. او در فصلی دیگر به بررسی مشایخ صوفیه میپردازد و روش آنان را خلاف دین و مذهب معرفی مینماید. حکایت زنان عارف و نقد بر داستانهای آنان بخش دیگری از این کتاب است. در ادامه ضمن بیان کرامتهای ادعایی صوفیه، ظهور این دست کرامتها را دلیل بر حقانیت نمیداند و استناد آنان را به کرامات از جملهی خدعههای آنان معرفی میکند. محمدعلی بهبهانی در جلد دوم این کتاب در ابتدا به نقل و نقد اشعار مولوی میپردازد. وی از جمله عقائد صوفیه را خدا دانستن بندگان بیان میکند و در ادامه با همسان دانستن نظر صوفیه و فلاسفه در مساله جبر و اختیار به تبیین نظر امامیه در این زمینه میپردازد. وی در فصل دیگر به نظرات شیخ لاهیجی و بایزید بسطامی و شیخ اشراق اشاره کرده و ضمن بیان تضادهای آن با مبانی تشیع مدعیات آنان را مورد انتقاد قرار میدهد. وی در فصلی به آثار و منابعی میپردازد که صوفیه را رد و طرد کردهاند. نویسنده در ادامه به بررسی آراء فلاسفه پرداخته و روش آنان را مطابق با حکمت مطرح شده در قرآن و روایات نمیداند. وی در فصول پایانی ضمن اشاره به مرگ میرزا محمدتقی کرمانی وی را نکوهش میکند. |